loading...
Hamid Sefat | Fans
Emad بازدید : 307 چهارشنبه 26 فروردین 1394 نظرات (0)

بسوزان هر طریقی میتوانی

همه شدن غریبه باهم

همه دنبال دیگی واسه من

حرفم نمیفهمن اینا چرا به هم نمیخندن؟؟؟

چه خبره از دل تو چه خبره اصن از دل من؟؟؟

هرجوری هستی هست

هرجوری میبینی من نیستم

همه شدن مرد جنگ

از تو همگی بد میترسن!!

افکارا شرق و غرب

اعتقادای تق و لق

دانش آموزای ترامادولی،

دبیر جنگ فراماسونی

نرخ نون تو شهر

قیمت ارز و کوفت و درد

شده دل ها رنگ عوض

دست ها همگی سردِ سرد

مغز ها ردِ رد

سوختن رفته از یاد

دلی گرم ساکت هست اما،غرق فریاد

اما هنوز تو شهر مردی هست از جنس زخم

جنسی که ترس نداشت به این صحبتا غم نداشت

هرجوری صبح و شب هرشب و تا صبح عشقی تر

با مردم حرف نذاشت پا واسه موندن نداشت

بی هدف علت نداشت عشق و با نفرت نکاشت

اون رفت و شد،واسه ی هدف راه

اون خواست بسوزه نمونه تو کفِ کلمه ها،

بکنه به خودش غلبه باز،

سوخت به معنای واقعیه کلمه ها

مردی که بوی خاکستر میداد،

سوخت تا کنه مردم این شهر رو بیدار!!!

.

.

سوخته کسی که میگذره از خودش واسه عشق ،

واسه دلش منش مشتی آرومه بعد سختی

داغونه دل زخمیش

میگه حتی بعد چندین سال زندس جهان پهلوان تختیش

هست هنوزم،خوب هست و بد نشد درگیر ترس نشو

خداتو صدا کن هنوز،

باتو بد نمیشه

هربار شکستی پاشو،

اون با تو سرد نمیشه

خداتو صدا کن هنوز...

با یه سینه سوخته

ما بسوزیم

یه نسل سوخته

ح . ص

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 18
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 2
  • آی پی دیروز : 22
  • بازدید امروز : 5
  • باردید دیروز : 51
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 110
  • بازدید ماه : 418
  • بازدید سال : 2,236
  • بازدید کلی : 13,401